نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن
در این حصار جادویی روزگار بشکن
توکه ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون
به جنون صلابت صخره کوهسار بشکن
توکه ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن

نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
تاريخ : پنج شنبه 4 ارديبهشت 1393برچسب:, | 11:13 | نویسنده : شهرام مهدیزاده | نظر بدهید